قرار ما این نبود»؛ ناهید طباطبایی؛ نشر چشمه غمهای بزرگ آدمها را به هم نزدیک میکند
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۹۵۱۵۳
«قرار ما این نبود»
نویسنده: ناهید طباطبایی
ناشر: چشمه؛ چاپ دوم: 1400
174 صفحه؛ 64000 تومان
***
رمان «قرار ما این نبود» اثر داستانی جذابی با شخصیتپردازی مناسب است که به آسانی حس همذاتپنداری را در خواننده برمیانگیزد. ناهید طباطبایی در رشته ادبیات دراماتیک تحصیل کرده و همین موضوع به او کمک میکند تا آثارش از روایت دراماتیک نظاممندی برخوردار باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«قرار ما این نبود» به درگیری یک خانوادۀ فرهنگی با بیماری آلزایمر پدر خانواده میپردازد. آقای شفیعی استاد بوده و از همان ابتدای داستان متوجه میشویم که خیلی چیزها باید از او بیاموزیم؛ او تاریخ تدریس میکرده و انتخاب این درس اشاره به مجموعهای از رویدادهایی است که در گذشتۀ انسانها رخ داده؛ پدر خانواده دو زبان بلد است و نویسنده از تسلط او بر دو سیستم ساختارمند برای برقراری ارتباطات کسی که سرانجام به فراموشی دچار میشود، استفادۀ بهجایی کرده است؛ وی با موسیقی هم اُخت است و ویولن مینوازد؛ بهرهگیری نویسنده از نوعی هنر که عناصر اصلی تشکیلدهندۀ آن صدا و سکوت است و باعث انبساط و انقلاب روان میشود نیز هوشمندانه بوده است.
از سوی دیگر گویی این رمان قرار است گذشته از تمام این نشانهها به خواننده بفهماند که آلزایمر فقط فراموش کردن موضوعات توسط یک شخص نیست و حواس ما را به احساسات اطرافیان بیمار جلب کند. آلزایمر نوعی بیماری زوال عصبی است که معمولاٌ به کندی آغاز میشود و به تدریج رو به وخامت میرود. ناهید طباطبایی نیز رمان خود را با همین روند آغاز میکند و پیش میبرد. اینکه رایجترین علامت ابتدایی این بیماری، اختلال در حافظه کوتاهمدت و مشکل در به یاد آوردن اتفاقات اخیر است. استاد شفیعی و اطرافیانش هم در بدو ماجرا نمیخواهند این موضوع را بپذیرند یا با دیگران در میان بگذارند؛ اما رسیدن بیماری به مراحل بعدی، امانِ دختر، همسر و بعدها پسری که خارج از کشور است و حتی دوستان استاد را هم میبُرد. مدیریت رفتارهای شایع در آلزایمر از مهمترین نکاتی است که در این داستان به خوبی مورد پردازش قرار گرفته است. ارتباط با بیمار و توجه به احساساتش، صبور بودن، پشتیبانی و مکالمه با او و انعطافپذیر بودن در برابرش چیزی است که طباطبایی از همان ابتدای داستان و بیشتر بین پدر و دختر که راوی اصلی ماجرا محسوب میشود، به تصویر کشیده است.
تعدد راویها نکتۀ دیگری است که در این رمان خوش نشسته است. با انتخاب این شیوه، احساساتی از گذشته، به جای اینکه محدود به یک راوی باشد، از کنار هم چیدن روایتهای جداگانه توسط افراد مختلف ماجرا به دست میآید. نویسنده با این روش به درستی نشان داده که چگونه شخصیتهای مختلف ممکن است رویدادهایی یکسان را متفاوت ببینند و همین تمایز و تفاوت یا گاهی تشابه میان نظرگاهها به جذابیت و ارزشمندی قصه افزوده است. شخصیتها چه به وسیلۀ آلبوم عکسی از گذشته به اکنون آورده شده باشند و چه اکنون، سرگردان فراموشی عزیزِ خود باشند به واسطۀ بخشی از چیزی که روایت میکنند به هم پیوند خوردهاند: «دستهای بابا بلند و باریک بودند. بابا با این دستها یک عالم ویولن زده بود. یکدفعه صورتش غرق نور شد. مامان اشتباهی چراغ بالای سر او را روشن کرده بود. یکدفعه بابای چهلساله را به یاد آوردم که داشت توی عروسی من ویولن میزد. مهمانها کم و خودمانی بودند و همه میدانستند او ویولن میزند. بابا میزد و دخترخالهام میرقصید. دامنش سفید و چیندار بود. همه او را نگاه میکردند. بابا ناله کرد. مامان گفت "ببخشید، حواسم نبود. اشتباهی روشن کردم." و رفت سر جایش نشست و زل زد به تلویزیون.» (صفحه 160)
«قرار ما این نبود» نشان میدهد که آلزایمر چگونه میتواند یک خانواده را تحت تأثیر قرار دهد و با افزایش فشار و درگیری احساسات متفاوت، هر کسی چگونه میتواند به شیوۀ خاص خود با این رویداد سر و کار داشته باشد. مادر خانواده که از گذشته نیز اسیر احساسات و تفکراتی خاص دربارۀ همسرش بوده، حالا دچار درگیریهای جدید میشود و دختر که همیشه برادرش را بیش از خودش کانون توجه میدیده، تلاش دارد تا با مدیریت افکار به وضعیت موجود سامان بدهد. آنها ناچار میشوند پرستاری را به کمک بطلبند و ورود یک فرد جدید هم دشواریها و مزایایی برای وضعیت موجود دارد؛ اما در نهایت، بعضی اوقات اوضاع نامطلوب میتواند با نزدیککردن خانوادهها به یکدیگر شرایط را بهبود بخشد. گاهی یک هدف مشترک میتواند خانواده را از چالش دور کند: «غمهای بزرگ آدمها را به هم نزدیک میکند.» (صفحه 70)
«قرار ما این نبود» داستان زنان و مردانی است که از فراموشی خود میترسند یا برای از دست رفتن حافظۀ دیگری افسوس میخورند. از یاد بردن یا به یاد نیاوردن، حالتی ناشناخته برای کسی است که به آن مبتلا شده و حالتی بس غمانگیز برای افرادی است که ناظر بر فرایند فراموشیِ ناگهانی یا تدریجی کسی هستند که نمیتوانند او را از ذخیرۀ حافظۀ خود حذف کنند و ناهید طباطبایی در این رمان به زیبایی این حالات را ترسیم و بیان کرده است.
منبع: الف
کلیدواژه: قرار ما این نبود ناهید طباطبایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۹۵۱۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جشنواره اتاق نمونه دانشجویی دانشگاه علامهطباطبایی برگزار میشود
به گزارش خبرگزاری مهر معاونت دانشجویی دانشگاه علامهطباطبائی، جشنواره تعیین اتاق نمونه سراهای دانشجویی دانشجویان دانشگاه علامهطباطبائی همزمان با هفته خوابگاهها دهم تا هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ با شعار «حفظ و ارتقای بهداشت فردی، بهداشت محیط و سلامت روان در سراهای دانشجویی و توجه ویژه به اهمیت بهداشت و سبک زندگی» برگزار می کند.
کد خبر 6094867